خــلدستان طریقت

ساخت وبلاگ
۩۩☫ (طریقت) مادر م مبارک باد (مهتاب ) ☫۩۩ به نام خداوند مادر سلام به اشعار نیکو دهم این پیام پرستش خداوند عالم سزاست ستایش نمودن زمادر رواست اگر نیست مادر دگر غم مخورسخن را پُر اندیشه کن همچو دُرّ دو تا شاخه گل از برایش فرست که آسوده خاطر بوَد در بهشت چو آئینِ ، آدینه گــردید روز شکوهنده ایام اختر فروز همه مادرانند همی پاک خوی همه پر انرژی و در جستجوی که پرورده کردن بود کارشان خدایا تو باشی نگهدارشان و ما را در این راه یاری نما ز نامردمی‌ها فراری نما مادر: اندیشهء ناب است خدا میدانداولین حرف کتاب است خدا میداند مادری معجزه می کرد به فرزندانش مهر وی واژه ی آب است خدا میداندهرکجا وصف بهشت است همانجا مادر سینه اش عین کباب است خدا میداند هرکجا پینه به دست است یقین دان پدر کینه ها نقش برآب است خدا میداند لبخند مهربان تو جان بر تنم دمید تنهای خاکیم شده یا اَیُهاالحمید مهتاب حاجتم چو برآمد مرا اُمید مادر مبارک است تورا مهربان نوید به هستی دو موجود والاترست دوم میهن وُ اَولــــش مادرست ستایش کند هر که او مادرست که والاتر ازهرچه سیم وُ زَر ست تو ای مادر من فــــدای تُو مَن توئی ســــرور مُلک هر انجمن ۩خــُلدستان طریقت(خطبه اول )۩محمد مهدی طریقت ↘خطبه دوم موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت مذهبی، عکس، غزلیات، خاطرات، بدون شرح، گوناگون __________ ====== برچسب‌ها: غم مخور جانِ, طریقت, شعر اگر پروانه شد, گلچین خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1402 ساعت: 13:49

۩۩۩ ☫ تاریخ=تقویم : (طریقت) 1402☫ ۩۩۩ رضاقلی‌میرزا نایب‌السلطنه فرزند نادر، شاه طهماسب دوم را که در زندان بود، خودسرانه به قتل رساند و حتی برای قتل پدرش دسیسه‌چینی کرد.در این ابتذال استبداد، از محمدتقی‌خان بیگلربیگی فارس گرفته تا سام میرزا بینی‌بریده، همه به بهانهٔ عدالت‌خواهی و مبارزه با ظلم، جامعه را به جهنمی تبدیل کردند که مردمان بسیاری از مرزهای شرقی راهی هند، و از مرزهای غربی عازم عثمانی شدند.از این‌ها گذشته، نظام استبدادی نادرشاه قادر به انجام اصلاحات نبود. تندی و تیزی استبداد نادری، هیچ مرد عادل و فرهیخته‌ای را در درون طبقهٔ حکومت‌گر باقی نگذاشته بود که در اندیشهٔ اصلاح‌گری برآید و آخرین افرادی که در گروی نجات ایران داشتند را نیز به حاشیه راند. به عنوان نمونه، میرزا محمدزکی مشهدی که از نزدیکان مورد اعتماد شاه بود، به بهانهٔ خدمت به عتبات عالیات، از استبداد نادری گریخت،. آرشیوهای خارجی چه می گویند؟ بنا به اسناد آرشیوی روسیه که در کتاب دولت نادرشاه افشار (۱۹۵۸) منتشر شده‌است، فقط در ابتدای سال ۱۷۴۷، حدود ۲۰٬۰۰۰ نفر از قشونی که در آذربایجان و ارمنستان مستقر بودند، به همراه سرکرده‌هایشان گریختند. در این مرحله، نادر از مردم برید و تصمیم گرفت که انتقام سختی از ایرانیان بگیرد.به دنبال شکست از عثمانی و انعقاد صلح، لشکری را که با هدف برکنار کردن خلیفهٔ عثمانی روانهٔ استانبول کرده بود، به اصفهان آورد تا خشم و غضب خود را بر سر اصفهانی‌ها خالی کند.در خواب دید که شمشیر از کمرش باز کردند:آخرین کسانی که از نادر جدا شدند خوانین کردستان بودند. خوانین زعفرانلو، کیوانلو و ریش‌سفیدان چمشگزک به یک باره شوریده و در خبوشان، سپاهی را گرد آوردند. نادر دیگر هیچ جایی در جهان نداشت و گفته شده ک خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 31 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1402 ساعت: 13:49

یکی از اصطلاحات و نمونه اشعار زنده یاد پروین اعتصامی روحش شاد . بُرد دزدی را سوی قاضی عسس خلق بسیاری روان از پیش و پس چیره دستان می رُبایند آنچه هست می بُرند آنگه ز دُزدِ کاه دست دُزد اگر شب گرمِ یغما کردن است دُزدیِ حُکّام روز روشن است حاجت ار ما را ز راه راست بُرد دیو قاضی را به هر جا خواست بُرد هنوز هم این شعر فقط وزن و قافیه ای است در کتابِ ادبیاتِ فارسی برای بچّه مدرسه ای هاکه آن را از بَر کنند و تکلیف اش را از سر خود و معنی اش را از پایِ خانم معلم و وظیفه اش را گردنِ مدیر وا کنند. باور کنید که فقط به اندازه ی نمره ای که برایش در نظر گرفته اند می ارزد. اگر بیش از این می ارزید که جایش در کتابِ تاریخ بود نه ادبیات. برای این که حق را به جانبِ خودتان سوق دهید، لازم نیست همیشه صدایتان را بلند کنید! گاهی بهتر است که چیزِ دیگر و بهتر و مؤثرتری را بلند کنید. گاهی بی صدا هم می شود قیافه ی حق به جانب گرفت. البته نیازی به این نیست که قیافه ی مظلوم نمایِ مادرمرده ها را به خودتان بگیرید. جوری برجستگی تان را به رُخِ همه بکشید که حق به حق دار نرسد و فقط به شما برسد. مشکل را به گردنِ کوچک ترها بیندازید و راهِ حل را به بزرگترها حواله بدهید. می گویند: شفاءالدوله- پدر شجاع الدین شفا- در قم شفاخانه(مطب) داشت. این شفا خانه برابر صحن حضرت معصومه( علیهاالسلام) بود. دکتر شفاءالدوله به جای این که در تابلوی مطب خود بنویسد: «پزشک متخصص امراض داخلی و خارجی و زنانه و مردانه...»، با اشاره به صحن حضرت معصومه، یک شعر لطیف با خط خوش بر کاشیِ قشنگ نوشته، و در واقع تمام مسئولیت را از خود سلب کرده بود. آن شعر این است: مطَّبِ دکتر اینجا، کاخِ بنتِ مصطفی آنجا بشارت دردمندان را، دوا اینجا، شفا آنجا! هیچ خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 29 تاريخ : دوشنبه 29 آبان 1402 ساعت: 13:49

۩۩۩ ☫ هرکلام از شعر (طریقت) با سلام ☫ ۩۩۩ دیده بودم چهره ات را در تب زیبا سلام لابه لای خلسه ای در پرده ی رویا سلام تو سراسر جلوه بودی مثل قرص آفتاب مثل قرص آفتابی قرص واویلا سلام بعد از آن روزی که با آلاله ها کِل می زدی چشمه بوی پونه می روید به زیر پا سلام میتراود رشته هــای پرتو خورشید را تا ببــافتد یک نفس از جوشش فردا سلام ای که چشمت آبی صد آسمان باور است طره ات صد کهکشا ن پیدا وُ ناپیدا سلام شاعر از دلدادگی در گوشه ی درد و جنون جا ندارد عقل اگر در خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1402 ساعت: 0:45

روان شد لشکرِ آبان به طرفِ جویبار اندر نهاده سیمگون‌رایت به کتفِ کوهسار اندر چو بر بستان کفن پوشید برفِ تندبار اندر درختِ سرو بر تن کرد رختِ سوگوار اندر درختان لرز لرزان در میانِ جویبار اندر به پایِ هر درختی برگ‌ها گشته نثار اندر به باغ آیند زاغان شامگاهان صد هزار اندر در افکنده به ابرِ تیره بانگِ غار غار اندر بدین معنی یکی بنگر به احوالِ دیار اندر در افتاده به چنگِ دشمنانی دیوسار اندر تو گوئی مرگ بگشاده به ایرانشهر بار اندر به جانِ کشور افتاده گروهی خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 44 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1402 ساعت: 0:45

تبدارِ تنهایِ، شبم آغوش مادر آشفته ام اُفتاده ام بر دوشِ مادر از من فقط پوشالی از یک جسم مانده این جسم تنها مانده از آن جوش مادر تبدارِ آن جوش وُخُروشِ سرنوشتم ، گُل پرپر افتادست ای گلنوش مادر خورشیدِ تابان : ماهتابی آسمان سوز خاموش شد این انجمن خاموش مادر خاموشی این انجمن شد تا قیامت شعرِ (طریقت ) گشته ام پاپوش مادر ۩۩☫ (طریقت) مادر م مبارک باد (عشق ) ☫۩۩ به نام خداوند مادر سلام به اشعار نیکو دهم این پیام پرستش خداوند عالم سزاست ستایش نمودن زمادر رواست اگر نیست مادر دگر غم مخور سخن را پُر اندیشه کن همچو دُرّ دو تا شاخه گل از برایش فرست که آسوده خاطر بوَد در بهشت چو آئینِ ، آدینه گــردید روز شکوهنده ایام اختر فروز همه مادرانند همی پاک خوی همه پر انرژی و در جستجوی که پرورده کردن بود کارشان خدایا تو باشی نگهدارشان و ما را در این راه یاری نما ز نامردمی‌ها فراری نما مادر: اندیشهء ناب است خدا میدانداولین حرف کتاب است خدا میداند مادری معجزه می کرد به فرزندانش مهر وی واژه ی آب است خدا میداندهرکجا وصف بهشت است همانجا مادر سینه اش عین کباب است خدا میداند هرکجا پینه به دست است یقین دان پدر کینه ها نقش برآب است خدا میداند لبخند مهربان تو جان بر تنم دمید تنهای خاکیم شده یا اَیُهاالحمید مهتاب حاجتم چو برآمد مرا اُمید مادر مبارک است تورا مهربان نوید به هستی دو موجود والاترست دوم میهن وُ اَولــــش مادرست ستایش کند هر که او مادرست که والاتر ازهرچه سیم وُ زَر ست تو ای مادر من فــــدای تُو مَن توئی ســــرور مُلک هر انجمن ۩خــُلدستان طریقت(خطبه اول )۩محمد مهدی طریقت ↘خطبه دوم موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت مذهبی، مناسبت ملی، برآستان جانان(تذکره شعرا)، خاطرات، خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 50 تاريخ : سه شنبه 9 آبان 1402 ساعت: 0:45

۩۩۩ ☫برآستان جانان (طریقت)نظامی + حکایت ☫ ۩۩۩ با همه چون خاکِ زمین پست باش وز همه چون باد تهیدست باش آن که تو را توشۀ ره می‌دهد از تو یکی خواهد و ده می‌دهد شهر و سپه را چو شوی نیکخواه نیکِ تو خواهد همه شهر و سپاه خانه‌برِ مُلک، ستم‌کاری است دولتِ باقی ز کم‌آزاری است عاقبتی هست، بیا پیش از آن کردۀ خود بین و بیندیش از آن راحتِ مردم طلب، آزار چیست؟ جز خجلی حاصلِ این کار چیست؟ مُلکِ ضعیفان به کف آورده گیر مالِ یتیمان به ستم خورده گیر روزِ قیامت که بوَد داوری شرمِ نداری که چه عذر آوری؟ رسمِ ستم نیست جهان یافتن مُلک به انصاف توان یافتن هرچه نه عدل است، چه دادت دهد؟ وآنچه نه انصاف، به بادت دهد عدل، بشیری است، خرد شاد کن کارگری مملکت آباد کن مملکت از عدل شود پایدار کارِ تو از عدلِ تو گیرد قرار ( مخزن‌الاسرار نظامی ) خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 35 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 14:17

۩۩۩ ☫ در(طریقت)جای سینه ،دل اناری داشتیم ☫ ۩۩۩ کاش در نزد تو ای جان اعتباری داشتیم کاش لیلی جان! به عشقت اشتهاری داشتیم هر کسی بهر به دست آوردنت ترفند زد کاش ما هم مثل آنان ابتکاری داشتیم شاید اسم من بیفتد توی فال قهوه ات کاشکی در کافه ای با هم قراری داشتیم بخت ما از صبح روز آفرینش بسته شـد کاش بر اسب سپیدی تک سواری داشتیم اینچنینم گوشه گیر وبی سر و سامان نبین نازنین ما هم برای خود ، تباری داشتیم صد قدم سوی تو آمد دل ،چه کردی با دلم نازنین ما هم ز یاران ، خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 34 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 14:17

۩۩۩☫ دوبیتی (طریقت )اشعار ☫۩۩۩ ***** دل به دریازدنت گرچه تماشـاست مرا گر نباشی چه تماشا لب دریاست مرا بوئی از پیرهنت رفت ولی باز نشگشت شرح تقدیر عجیبی ز زُلیخاست مرا آب از دیده و شوری به دلم می ریزد آنچه خوبان همه دارن نکیساست مرا من تورا سیر ندیدم که پریشانی رفتی با نگاه تو مرا باز سخن هاست مرا شعار سحرگاهم در بی سر و سامانی در خاکم وُ غلتانم من اشکم وُ من دردم سیب از شاخه خدا کردی و با رسم اَزل تا اَبد رسم ادب نغمه ی لیلاست مرا ح.(طریقت) خبر، چشمک به هر درمی‌زند مِهر نسیمِ کوچه، شب پر می‌زندمِهر سَحَر، چشم‌انتظار ِ ماهِ مِهرست (طریقت)، سازِ دیگر می‌زند مِهر ____________________ آمدم با مِهر بیدارش کنم امّا نشد از هوای ِ مِهر سرشارش کنم امّا نشد در دلم گفتم که من پائیز چشمانِ توام خاستم آهسته تکرارش کنم امّا نشد پلکهای ِ مخملش بر روی ِ هم عمرش بلند خاطرم بود " آفرین " بارش کنم امّا نشد کاش دستی بر بلور ِ خاطراتِ مرمرش لذت از این بود آزارش کنم، امّا نشد فصلی از ،پائیز آمد باشروع ماه مِهر دست بردم غرق رگبارش کنم امّا نشد آفتاب آورده بودم تا که تعویضش کنم باخبر از صبح ِ دیدارش کنم امّا نشد کبک ِ ناز ِ برفی اش لَم داده زیر ِ برگ ِ گل تور آوردم گرفتارش کنم امّا نشد گرچه میدانستم او هرگز نمیخواهد مرا دل به دریا می زدم دارش کنم امّا نشد رفتم از پیشش ولی ،اهلِ (طریقت)خاستم لحظه ا ی از خواب بیدارش کنم امّا نشد (دفتر: خلدستان )۩محمد مهدی طریقت ↘خطبه دوم .در ادامه مطلب ↘ موضـــــوعات مــــرتبط: اشعار، مناسبت ملی، غزلیات، خاطرات، قصاید، آثارچاپ شده، مطالب دردست چاپ __________ ====== برچسب‌ها: نمک طی, طریقت, کف رهبر نزنید, خلدستان خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 37 تاريخ : دوشنبه 1 آبان 1402 ساعت: 14:17